به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ حسن محدثی در دومین همایش سالانه خوانش انتقادی جامعهشناسان کلاسیک و مسائل اجتماعی ایران گفت: «ماکس وبر که در سالن ابوریحان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی برگزار شد، با بیان اینکه من بارها گفتهام و اگرچه دیگران از من رنجیدهاند اما جامعهشناسی ایران دگرسالار است و نقد جامعهشناسان در آن جایی ندارد، گفت: با این وجود باعث خوشحالی است که مجالی برای نقد اندیشه جامعهشناسانه فراهم شده است. نوعی تبعیض ساختاری در وزارت علوم، علیه استادان دانشگاه آزاد وجود دارد و به رغم اینکه استادان جامعهشناسی از صدر تا ذیل به خود اجازه نقد میدهند اما انواع روابط غیرانسانه در میان جامعهشناسان وجود دارد. در مراکز پژوهشی و چاپ مقالات و ... این تبعیضها دیده میشود و بنابراین روابط منحطی در درون جامعهشناسان هست که باید ذکر شود. بنابراین تردید داشتم که در این مراسم اساسا شرکت کنم یا خیر چون به یکی از همکاران من اجازه ارائه مقاله در این همایش داده نشد!»
او در ادامه با بیان اینکه متفکران قرن نوزدهم در علوم انسانی، تا دهههای اول قرن بیستم عموما به چهار اصل معتقد هستند،افزود: نخست اینکه معرفت معتبر، راهنما و الگو معرفت علوم طبیعی است و در علوم انسانی هم باید این معرفت الگو باشد. این اصل مسلم در علوم انسانی قرن نوزدهم مسلط است و البته متفکران آلمانی هم مانند اشتاینر داریم که از معرفت خفیفه دفاع میکند اما اینها در حاشیه هستند. اصل مسلم دومی که پذیرفته شده این است که دین در حال زوال است و اگر روند تکامل به این شکل ادامه یابد دین به عرصه خصوصی و روابط بین شخصی میرود. اصل سوم در قرن نوزدهم این است که غربیان برترند و معرفت برتر هم در دست آنهاست. آنها دانش برتر دارند و حتی انسانهای برتری هستند و بسیاری از انسانشناسان و جامعه شناسان قرن نوزدهمی این گونه هستند و زمان میبرد تا اینکه اشتراوس لغت غربی را زیر سوال میبرد.
به گفته این استاد جامعه شناسی، اصل چهارم هم این است که جامعه و تاریخ در مسیر پیشرفت حرکت میکند و عموم متفکران قرن نوزدهمی این اصل را پذیرفتند. با این دادهها که ارائه شده آنها میکوشند روند تکاملی را به تصویر کشیده و این مسیر را برای دین، تمدن، فرهنگ و ... جعل کنند در این مسیر هم چون غربیها برترند مسیر پیشرفت هم به آنها میرسد.
محدثی با بیان اینکه وبر هم در آثارش این چهار اصل دیده میشود گفت: او تکاملگراست و معرفت علوم طبیعی را برتر میداند و معتقد است دین در حال زوال است و غربیها برترند. حالا باید برای این ادعا شواهد بیاورم. من در میان جامعهشناسان وبر را بسیار قبول داشتم اما با خواندن کتاب «اخلاق اقتصادی مذاهب جهان (جامعهشناسی دینی)» وبر تمام جایگاهش را در ذهنم فرو ریخت. او در این کتاب برعکس ادعایی که میکند بی طرف نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: وبر وقتی درباره ادیان به ویژه اسلام حرف میزند گویی دین امری یکپارچه است و ما میتوانیم درباره اسلام حکمی بدهیم. جاهایی فراموش میکند که وقتی میگوید اسلام باید بگوید کدام اسلام و حتی کدام مسیحیت؟ او تعابیر کلی برای اینکه اسلام این گونه است میآورد و مشخص نمیکند کدام اسلام؟ اسلام نبوی، صفوی، محمدی و ....؟ چون اسلام چهرههای متفاوتی دارد و وبر بارها در کتابش از اسلام به عنوان امری یکپارچه حرف میزند. از نگاه او اسلام دین رستگاری نیست چون برای مومنانش در بهشت وعدههای مادی میدهد و از این نظر دین رستگاری نیست.
به گفته او، از نظر وبر اسلام جز ادیان عقلانی نیست. دلایلش این است که اسلام دین تنعم جویانه است و موارد مادی را مورد تایید قرار میدهد و از او میخواهد از این مواهب مادی استفاده کند. این حرف عجیبی است که وبر میگوید! از نظر وبر، دین معنوی کالوانیسم ریاضت کشانه است. جهت گیریهای ضد اسلامی وبر در صفحات 254 و 255 دیده میشود. او میگوید اسلام دین شکوفایی و عقلانیت نیست. این را مقایسه کنید با آرا متخصصان غربی که درباره اسلام بحث کردند. این آثار با آرا وبر مغایرت دارد و عمیقا از رشد علم و فرهیختگی در اسلام دفاع میکنند. آنها مانند محدثی دچار خودمداری اسلامی نیستند که این حرفها را بزنند.
محدثی با بیان اینکه از نظر وبر حاملان اولیه دین، انگ همیشگی به دین میزنند و اسلام چون دین جنگجویان جهانگشا بوده، فرهنگ آنها برای همیشه روی اسلام حک شده گفت: بنابراین از نظر او اسلام دین مدنیت نیست. گویی در صدر اسلام صدر همه بدوی و جنگجو بودند در حالی که غربیها میگویند در اسلام بدوی تجارت بسیار مهم بوده و حتی مفاهیم تجاری زیادی در قرآن استفاده شده است. پس دیدگاههایی که وبر درباره اسلام دارد، نشان میدهد او اسلام را مانند داعش میفهمد. در صفحات دیگر این کتاب میگوید: «وعدههای مذهبی در اسلام تنها به همین جهان تعلق دارند و حتی جهان دیگر نیز به عنوان بهشت نفسانی یک جهادگر توصیف میشود!» حرفهای او نشان میدهد منابع وبر درباره اسلام نامناسب است و او بیشتر دچار خودمداری کالوانیسمی است. او در تمامی این اثر دچار یک دین معیار است که دین مادر و خالهاش است و آن کالوانیسم ریاضت کشانه است؛ دینی که در خانواده او مسلط است.
به گفته این استاد جامعه شناسی، نگاه او البته تکاملی است و در فصل اول سعی میکند مقدمات بحث تکاملی را بریزد. اوج تکامل دین برای او اخلاق پروتستانتیسم است. در نگاه وبر اندیشه دینی و اسطورهای از هم تفکیک نمیشود و در بحث سکولاریزاسیون به همین دلیل فکر میکند دین در حال زوال است و چون از دین جادو زدایی میشود و از جهان افسون زدایی و دین پربار از افسونهاست جایگاهش را در فرهنگ بشری از دست میدهد در حالی که دین میتواند به نحو عقلانی تفسیر شود و دین در عصر مدرن ققنوسوار نقش اجتماعی جدی ایفا کند.
محدثی درباره تنعم جویی از اسلام از نگاه وبر اظهار کرد: اودر صفحه 434 کتاب اسلام را با کالوانیسم مقایسه میکند و به نقش ثروت در غنیمتهای جنگی مسلمانان اشاره میکند. از نظر وبر اگر کسی عطر بزند و لباس مرتب بپوشد غیرعقلانی است! در حالی که پروتستانها این گونه نیستند. البته در فرهنگ ما این کار غیر عقلانی است نگاه او در واقع بیشتر نتیجه گرایانه است چون کالوانیسم ریاضت گرایانه منجر به افزایش انباشت سرمایه می شود عقلانی تر است. عقلانیتی که وبر در کالوانیسم ریاضت کشانه میبیند مبتنی بر یک بی عقلی بنیادی است و آن این است که یک مسیحی کالوانیستی خود را سرشار از گناه میداند. او مدام عذاب وجدان دارد و برای اینکه این وجدان را آرام کند کار میکند.
به گفته او، نتایج عقلانی کنش یک فرد کالوانیستی مبتنی بر یک بی عقلی بنیادی است تفکر دینی که به فرد قبولانده ذاتا گناهکار است و شاید رستگار شود. پس عقلانیت اقتصادی او سوار بر بی عقلی است و اینکه پیامبر اسلام گفته مواهب مادی داشته باشید عقلانی نیست اما اگر بیگاری بکشید برای اینکه رستگار شوید عقلانی است! و جالب این است که این را به عنوان بحث علمی ارائه میکند.
محدثی با اشاره به اینکه وبر از از فرهنگ شرقی و غربی حرف میزند و من نمیفهمم چطور میشود انسانها را این گونه دسته بندی کرد افزود: مگر ما جامعهشناس نیستیم چگونه میتوانیم مطالعات تجربی را نادیده بگیریم و بر این اساس قضاوت کنیم. او در کارش غرب مداری نهفته و تکامل گرایی نهفته است. وبر دائما مفاهیم تعمیمی میسازد و ادیان مختلف را با مفاهیم کلی با هم مقایسه میکند بدون اینکه درباره اسلام، بودیسم و ... درون مفهومی بحث کند و تنوع جهان اسلام را مورد بحث قرار نمیدهد. او کسی است که میخواهد از ما درون فهمی کنیم اما در موضوع دین خودش برعکس عمل میکند!
او در فراز دیگر سخنش نقدی فرامتنی داشت و گفت: وبر در مقام دیندار، مسیحی نیست ولی در مقام منش به عنوان یک پروتستان عمل میکند. وبر ضمن اینکه متاثر از مادر و خالهاش است به دلیل خطاهایی که در زندگیاش مرتکب شده وجدان معذب دارد. او معشوقه دوستش را مال خودش میکند و از این نظر انقدر وجدان معذب دارد که نمیتواند کار کند و برای آرام شدن این وجدان مثل یک پروتستان زیست و کار میکند! کار شدید شبانه روزی وبر برای گریز از تنشهای درونی اوست.
محدثی در پایان گفت: در جامعه شناسی ایران ما هنوز وبر را میپرستیم. تا ما نگاه نقادانه نداشته باشیم و این بتها را نشکنیم و آنها را به اشکال مختلف ارزیابی نکنیم به نتیجه نمیرسیم.
نظرات مخاطبان 0 2
۱۳۹۷-۱۲-۱۹ ۱۵:۵۵اسماعیلی 204 14
۱۳۹۷-۱۲-۲۴ ۱۹:۱۵اسماعیل احمدپور 2 6